ببینید | درباره ارنست همینگوی که 62 سال پیش در چنین روزی درگذشت

ارنست همینگوی (به جز جنایی نویس‌های مشهور) از جمله نویسندگان رکوردداری است که از آثار او اقتباس‌های سینمایی فراوانی شده است البته که زندگی او هم کم از یک فیلم سینمایی پرهیجان کم ندارد.
کد خبر: ۱۴۱۴۳۹۴
تعداد بازدید : 26

او از جمله نویسندگانی است که آثار بسیاری از او هم در بازار نشر ایران موجود است و همین به شهرت او در فضای ادبی ایران هم افزوده است.

لجبازی، خیره سری و خودکامگی از بارزترین ویژگی‌های یکی از نویسندگان بزرگی‌ست که همه را عاصی کرده بود و جالب این‌که نه تنها حاضر به ابراز ندامت نبود، بلکه باوجود اتفاقات تلخ و تکان‌دهنده‌ای هرگز رفتارش را اصلاح نکرد که برای خود رقم می‌زد.

همینگوی در بیست ماه حضور در پاریس، نزدیک به 100 داستان نوشت؛ اما همسرش یک چمدان پر از نسخه‌های خطی او را گم کرد. سال بعد، اولین کتاب همینگوی منتشر شد که از شامل دو داستانی بود از ماجرای گم شدن چمدان نجات پیدا کرده بود.

پس از آن، کتاب‌های او یکی پس از دیگری منتشر شد و تحسین قابل توجهی دریافت کرد. در اکتبر 1954، همینگوی جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.

او متواضعانه به مطبوعات گفت که کارل سندبرگ، ایزاک دینسن و برنارد برنسون سزاوار دریافت جایزه هستند؛ اما با خوشحالی پول جایزه را پذیرفت.

گفته شده، همینگوی «آرزوی دریافت جایزه نوبل را داشت»؛ اما هنگامی که این جایزه را به‌دست آورد، ماه‌ها پس از اتفاق هواپیما و اخبار مربوط به آن در سطح جهان، «این تردید در ذهن همینگوی وجود داشت که خبرمرگ او نقش مهمی در دریافت این جایزه داشته است.»

در یک سانحه رانندگی، زانوی همینگوی شکست و زخم عمیقی بر پیشانی او بر جا ماند. در حوادث پیاپی اسکی ابتدا مچ پای راست و سپس پای چپ همسرش شکست.

تصادف رانندگی در سال 1947 باعث شد پسرشان از سر مجروح و به شدت بیمار شود.

همینگوی با مرگ دوستان ادبی‌اش در افسردگی فرو رفت: در سال 1939 ویلیام باتلر ییتس و فورد مادوکس فورد، در سال1940 فیتز جرالد، در 1941 شروود اندرسون و جیمز جویس؛ در 1946 گرترود استاین؛ و سال بعد، ماکس پرکینز، ویرایشگر قدیمی اسکریبنر و دوستش.

در این دوره، او از سردردهای شدید، فشار خون بالا، مشکل اضافه وزن و در نهایت، دیابت رنج می‌برد - که بیشتر آن‌ها ناشی از تصادفات قبلی بود. با این وجود، در 1946، باغ عدن را نوشت.

او در اواخر عمر، به شدت بیمار بود و حس می‌کرد، در آستانه ویرانی است؛ احساس تنهایی می‌کرد و در رختخواب می‌ماند.

در حالی‌که نگران امنیت مالی خود بود و درگیر پارانوئید؛ برای درمان شوک الکتریکی دریافت کرد. پزشکان گفتند افسردگی او ممکن است ناشی از استفاده طولانی مدت از داروهای اعصاب باشد.

او مدتی در آسایشگاه روانی بستری شد. در زمستان ١٩٣٨، در يكى از روزهاى بارانى و خاكسترى پاريس، پستچى بسته اى را به در خانه‌ى همينگوى مى‌آورد.

بسته را مادر همينگوى به عنوان هديه‌ى جشن كريسمس از امريكا براى او فرستاده بود. همينگوى با كنجكاوى بسته را باز مى‌كند و در آن چشمش به تپانچه‌ى عتيقه‌اى مى‌افتد. مادرش نوشته بود: اين تپانچه همان اسلحه‌اى است كه پدرت با آن خود را كشته است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها